هلوکاست دروغ یا واقعیت
هلوکاست به معنای از بین بردن به وسیله ی آتش بطوری که بدن کاملا از بین برود است واز دو واژه یونانی holos به معنای تمام وkalein به معنای سوزاندن تشکیل شده است . که اشاره به کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم دارد که بوسیله الی ویزل برای اولین بار مطرح شد .
اصطلاح هلوکاست یا کورهای آدم سوزی به سه شکل بکار می رود :
1- در زبان انگلیسی holos kalein یا هلوکاست
2- در عبری کلا سیک اولم کالین
3- در عبری مدرن شو آه
به روشنی معلوم نیست که آنتی سمیتیسم یا یهود ستیزی در اروپا به ویژه در دوره معاصر خواستگاهی آلمانی داشته باشد اما بسیار واضح است که پیامدهای این جریان ثمرات بسیار مثبتی برای یهودیان یویژه برای صهیو نیستها در برداشته است بطوری که امروزه مسئله هلوکاست وسیله ای برای موجه کردن چهره ی اسرائیل در سرزمین های اشغالی شده است .
|
احیا ء هلوکاست :
علی رغم وجود شواهد واسنادی که بر انکار قتل عام یهودیان در آلمان نازی دلالت دارد تبلیغات صهیونیستی به دلیل انتفاعی که از این رهگذر نصیب آرمان صهیونیسم می شود همواره به افسانه قتل عام یهودیان ابعاد تازه تری می بخشد.از جمله کارهای که یهودیان برای عینیت بخشیدن به مسئله هلوکاست انجام داده اند عبارت است از :
1- ساخت موزههای با عنوان هلوکاست در اغلب کشورها مانند فلسطین وآلمان که این موزهها پر از اسنادی است که توسط دولت اسرائیل تهیه شده است.
2- وارد کردن هلوکاست در تقویم اغلب کشورها به عنوان یک روز مشخص.
3- محاکمه افرادی که در جنگ جهانی دوم دستور قتل عام یهودیان را داده اند.
4- محاکمه افرادی مانند روژه گارودی که مسئله هلوکاست را انکار یا کوچک شمرده اند.
5- تاسیس سازمان های متعدد برای دفاع از این واقعه همچون لیکرا و سیمون وزینتال.
انکار هلوکاست:
با تمام تلاشها وامکانات بکار گرفته شده جهت اثبات این واقعه ی کذب عده ای با شواهد ودلایل تحقیقی ادعای صهیونیست ها مبنی بر وقوع هلوکاست را زیر سوال برده اند که این افراد بیشتر با “موسسه بازنگری تاریخی” در ارتباط بوده اند که به تجدید نظر طلبان مشهور هستند .
افرادی همچون روژه گارودی، مارک وبر، فرد ریک توبن، دیوید ایرو ینگ و آرمان آمادروس معتقدند که هلوکاست مهمترین حربهی صهیونیستی است که واقعیت آن با اسناد موجود در اسرائیل و دیگر کشورهای حامی هلوکاست زیر سوال رفته است و تمام اسناد یهودیان بدون اعتبار است.
ریشههای یهود ستیزی :
بسیاری از دانشمندان و محققان یهودی وغیر یهودی از قبیل برنارد لازار، روژه گارودی، آبا ابان، ویل دورانت و حمید عنایت و…. به ریشههای یهود ستیزی توجه شایانی داشته اند:
1- حمید عنایت :
دکتر عنایت در کتاب “اسلام و سوسیالیسم در مصر وسه گفتار دیگر” گفتاری را در 22 صفحه به یهود آزاری اختصاص داده است. او ریشههای یهود آزاری را ابتدا اتهام به یهودیان در مورد به صلیب کشیدن حضرت عیسی وسپس سرمایه پرستی آنان با در دست داشتن حربه ربا می دانند .
2- ویل دورانت:
دلایل ویل دورانت در کتاب “تاریخ تمدن” از جامعیت بیشتری برخوردار است وی هفت دلیل را برای یهود ستیزی بر میشمارد :
1- دلایل وعقاید دینی که شامل یهودیان و غیر یهودیان است.
2- دلایل نژادی.
3- آئین خون مقدس یا همان خون برای نان فطیر.
4- رقابتهای اقتصادی و ربا خواری یهودیان.
5- ملی گرایی مسیهیان و مقاومت یهودیان.
6- مرگ سیاه یا طاعون و نقش یهودیان در شیوع آن.
7- تفتیش عقاید که بیشتر در اسپانیا بوده است.
دلایل دیگر یهود ستیزی :
1- حملات بی باکانه به اصول، عقاید، احزاب وافتخارات تاریخی و مفاخر مذهبی مسیحیان در بسیاری از روزنامهایی که در دست یهودیان بود و یا بوسیله سردبیران یهودی اداره می شد.
2- برخورداری کلیمیان از موقعیت خوب اجتماعی که تا اندازه ای بر اثر کوتاهی مسیحیان بود .
3- رسوخ غیر عادی یهودیان در بسیاری از زمینها مانند نویسندکی در روزنامها، تئاتر، موسیقی، سینما، سیاست، اقتصاد، بازرگانی وغیره.
4- انحصاری شدن برخی از فعالیت های بازر گانی و اقتصادی که در دست یهودیان بود.
5- همبستگی یهودیان در سراسر جهان.
با توجه به نظرات محققین یهود ستیزی سه ریشه اصلی دارد :
1- دلایل اعتقادی.
2- دلایل رفتاری یهودیان.
3- دلایل سیاسی.
یکی از مسائلی که امروزه در دنیا سر و صدا راه انداخته و رژیم غاصب صهیونیستی به تکاپو انداخته مسئله ی هلوکاست است . این مضوع و مضوعات دیگر در دوره آموزشی مبانی علوم سیاسی که ویژه مسؤلین محترم دفاتر نمایندگی ولی فقیه سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی در تاریخ 28 و29/9/1385 درمحل مر کز آموزش طرق برگزار شد ؛ در این کلاس ها که جناب آقای دکتر خواجی زحمت تدریس آن را تحمل نمودند مطالب خوب ومتنوعی مطرح گردید.
پس از اتمام دوره در فرصت کوتاهی که داشتم پیرامون هلوکاست { هلوکاست چیست؟ تاریخچه دولت اسرائیل؟ نقش صهیونیست ها در دولت های غربی؟ تاریخچه طرح هلوکاست؟ عدم تکذیب وتأیید نابود کردن شش ملیون یهودی از ناحیه روزولت ، چرچيل و استالين ؟ ماجراي تبليغ کشته شدن شش ميليون یهودی ؟ تأثیر نظریه آقاي احمدينژاد پیرامون موضوع هولوكاست ؟} تحقیقی انجام دادم که مختصراً تقدیم می گردد لازم می دانم به نوبه خود از زحمات استاد بزرگوار جناب آقای دکتر خواجی جهت ارائه تحلیل های عالمانه و جناب حجه السلام والمسلمین هاشمی گنابادی مسؤل محترم حوزه نمایندگی ولی فقیه درسازمان جهادکشاورزی خراسان رضوی که این دوره را برگزار نمودند صمیمانه تقدیر وتشکر نمایم .
هولوكاست به عنوان واژهاي يوناني به معني ?گودال انسانسوزي? است كه در واقع، پس از پايان جنگ جهاني دوم، توسط يهوديان آمريكا در ادبيات سياسي غرب وارد شد و در همان سالهاي اوليه بعد از جنگ تا زمان شكلگيري رژيم اسرائيل، در ميان رسانهها مطرح شد و پس از شكلگيري سازمان ملل و تشكيل رژيم اسرائيل، كم كم به صورت تابويي درآمد كه بر افكارعمومي جهان غرب حكومت ميكند.
اين فرضيه درواقع، مظلوميت يهوديان و مشروعيت رژيم اسرائيل را شكل داده و حاكميت مطلقه يهوديان بر همه دولتهاي مسيحي ـ اروپايي را توجيه ميكند و اين موضوع در طي شصت سال گذشته، بهانه اصلي حمايت غربيها از صهيونيستها و ضرورت اخلاقي حفظ رژيم اشغالگر فلسطين بوده است.
بحث تشكيل دولت اسرائيل، از زمان ?هرتسل? مطرح شد كه صهيونيستها آمدند و خواستند زمينهاي فلسطين را از دولت عثماني بخرند كه سلطان عبدالحميد با اين موضوع مخالفت كرد. در ايران نيز در اوج انقلاب مشروطيت با ايجاد اختلاف و درگيري در ميان انقلابيون ايران و حذف آنها و سپس سرنگوني حكومت قاجار به دست انگليس و روي كار آمدن رضاخان در ايران، با كمك برخي عناصر دربار پهلوي، (به خصوص بهائيها) خريد زمين در فلسطين از فلسطينيها براي يهوديها صورت گرفت.
دولت بلشويكي شوروي در زمان ?لنين? و پس از آن ?استالين?، از عواملي هستند كه هرچند يهودياند وخود را ماركسيست و لائيك و بيدين معرفي ميكنند، ولي همراه با هيتلر تا جنگ جهاني دوم، اساس شكلدهي اسرائيل را پيگيري كردند. در اين زمينه، كتابي منتشر شده به نام ?آدولف هيتلر، موسس اسرائيل? دراین کتاب نوشته شده است که هیتلر موسس اسرائيل است.او از?هنكه كاردل?، يك آلماني متولد 1922ميباشد كه ثابت ميكند هيتلر، خود يك يهودي و مادربزرگش يك فاحشه يهودي بوده و پدرش تا چهل سالگي اسم فاميل مادر يهودياش را داشته و پس از آن فاميل هيتلر را برگزيده است. شخص آدولف هيتلر نيز با توجه به اينكه مادرش يك زن يهودي بدكاره بوده، حالت كراهتي نسبت به يهوديت پيدا ميكند و در يك مركز و صومعه مسيحي در اتريش كه عكسها و اطلاعاتش در اين كتاب موجود است، براي نخستين بار عليه يهوديها اطلاعاتي جمعآوري ميكند و از همان جا از يهودي بودن خويش گريزان ميشود. لذا از همان ابتدا دو احساس همبستگي و كراهت نسبت به يهوديت به طور همزمان در شخصيت هيتلر شكل گرفت. بعدها نيز همين دوگانگي عاطفي هيتلر، رفتار او را با يهوديان تحتتأثير قرار ميدهد. يعني از يك طرف تمام خويشاوندان، همفكران و ياراني كه او را به قدرت ميرسانند و تا آخرين روزهاي زندگي در كنارش بودهاند ـ حتي معشوقهها و پزشك خصوصي هيتلر يهودي بودهاند ـ و از طرف ديگر از ?دور كرن يهوديان از اروپاي مركزي? به دو دليل ديگر نيز به عنوان يك ?سياست? استقبال ميكند: از يك سو تشكيل يك دولت يهودي در فلسطين خواسته يهوديان ثروتمند و با نفوذي است كه اطراف او را گرفتهاند، و از سوي ديگر تبعيد يهوديان از اروپا و آلمان يك خواسته عمومي و تاريخي ملل غربي و مسيحي بوده كه هيتلر با حمايت و هماهنگي كامل انگليسي ها توانست با پيگيري اين خواسته فراگير، محبوبيتي گسترده در ميان اروپاييان به دست آورد. البته انتشار اين گونه كتب و اطلاعات در آلمان و كشورهاي غربي ممنوع است دهها كتاب شامل اسناد و مداركي كه نشان ميدهد به جز دولتهاي انگليس و آمريكا، دولتهاي هيتلر و شوروي سابق هم در تأسيس رژيم اشغالگر فلسطين به دست صهيونيستها نقش داشتهاند تألیف شده وجود دارد.
اروپاييها و آمريكاييها، خود را موظف ميدانند از اسرائيل حمايت كنند، چرا كه اسرائيل را وارث هولوكاست و خود را عامل آن واقعه ميدانند كه به دنبال اين نگرش، حمايت از اسرائيل ميشود يك وظيفه عقلي و شرعي و اخلاقي براي آنان؛ اين چيزي است كه افكار عمومي غرب را زير سلطه خود گرفته است. اما واقعيت آن است كه صهيونيستهاي آلماني و انگليسي و آمريكائي اهداف دراز مدت خودشان را با دو جنگ اول و دوم اروپائي ?جهانی?كه عوارض آنها را جهانگستر كردند، دنبال ميكنند. مثلا پس از انتشار كتاب ?دولت يهود ? ، از سال 1895 توسط هرتسل اتريشي و به هنگام تشكيل نخستين كنگره يهوديان جهان در سوئيس به رهبري هرتسل، دولت انگليس به آژانس جهاني يهود پيشنهاد تشكيل دولتي يهودي در سرزمين اوگاندا را كه جزو مستعمرات انگليس بود، ارائه داد؛ لكن با مرگ هرتسل در سال 1902 ميلادي اين پيشنهاد از سوي يهوديان رد شد. و در سال 1908 در كنگره صهيوني لاهه تصميم به تاسيس اسرائيل در فلسطين گرفتند و براي اجراي اين تصميم شروع به زمينه سازي كردند.
با شروع جنگ اول اروپا ? جهانی ? صهيونيستها به رهبري ? هربرت ساموئل? از دولت انگليس خواستند تا دولت يهودي در سرزمين فلسطين كه تحت استعمار انگليس بود، تشكيل شود. در اواسط جنگ اول يعني در سال 1917 بالفور (وزير خارجه انگليس) در يك نامه رسمي وعده انجام اين كار را به يهوديان داد و سال بعد ويلسون رئيس جمهور آمريكا به كمك انگليس آمد و به جداسازي سرزمينهاي اسلامي منطقه و تشكيل دولتهاي دستنشانده وابسته به خود به عنوان كشورهاي مستقل پرداخت. در پايان جنگ اول اروپا دولتهاي انگليس و آمريكا به عنوان پيروزمندان جنگ با كمك سازماني تازه تاسيس به نام ?جامعه ملل?، واگذاري سرزمين اسلامي فلسطين به آژانس يهود را در سال 1922 تصويب كردند و ?هربرت ساموئل? را به سرپرستي فلسطين تحت اشغال انگليس براي تسهيل مهاجرت يهوديان به آنجا برگزيدند. اما همه اين تلاشهاي جمعي صهيونيستها به كمك انگليس و آمريكا از يك طرف با مقاومت سرسختانه مسلمانان و بويژه فلسطينيان مواجه شد و از طرف ديگر در افكار عمومي جهان هيچ توجيهي نداشت و هيچ ملتي از اين اقدامات حمايت نكرد، لكن با شكلگيري جنگ اروپايي? جهانی? دوم و نقشي كه هيتلر در آن داشت، (هرچند عدهاي معتقدند كه هيتلر هم خودش بنا بر اسناد موجود، قرباني جنگ بود و انگليسيها عوامل اصلي جنگ بودند كه اتفاقا بيشترين جنايات جنگ جهاني دوم نه به وسيله هيتلر بلكه به وسيله انگليس و آمريكا اتفاق افتاده است)، همين دو قدرت پيروز توانستند با هدف به فراموشي سپردن جنايات خود، محكوميت ابدي آلمانيها و نيز توجيه تشكيل اسرائيل را به عنوان نتيجه جنگ دوم اروپا ?جهانی?پيگيري كنند و آنرا با پرونده هولوكاست گره بزنند.
اگر پرونده هولوكاست و ماجراي جنگ جهاني دوم را بازخواني وبررسی كنيم، معلوم ميشود كه پشت صحنه اين جنگ چه كساني بودند و بسياري از مسائلي كه امروزه اقتصاد و فرهنگ و سياست دنيا را شكل داده تماماً متأثر از ادعاي هولوكاست بوده است؛ حال آن كه ملتهاي جهان، هيچ سهمي نه در خلال جنگ اروپايي?جهانی? دوم داشتند و نه بعد از آن! و امروز جهانيان تاوان ادعايي را ميپردازند كه واقعيتهاي آن از نگاه جهانيان پنهان مانده است.
يعني در حاليكه همان پيروزمندان جنگ دوم اروپايي اجازه بررسي اين پرونده را به كسي نميدهند، اما عوارض ادعاهاي خود در اينباره را بر تمام جهان از جمله بر مسلمانان تحميل ميكنند.
نقش صهیونیست ها دردولت های غربی
از حدود دويست سال پيش، صهيونيستها بر برخي از كشورهاي غرب حاكم شدند؛ مثلاً يهوديها در تأسيس دولت امروزي آمريكا نقش اول را دارند و خود يهوديها كه در اروپا تحت تعقيب بودند به همراه يك گروه مسيحي كه در قرن 17 به نام ?پيورتينها? از انگليس تبعيد شدند با هم در آمريكا پيوند خوردند. از سال 1660 پيورتينهاي معارض و منتقد كه ?پيروان مذهب پاك? لقب داشتند (پاكديدنان) با يهوديان اخراجي از اسپانيا و هلند و انگليس در قاره جديدپيوند خوردند و مسيحيت صهيونيستي امروز را در آمريكا به مرور پديد آوردند. مسيحيهاي صهيونيستي غالباً انگليسي بودند كه از حدود دويست سال گذشته، بر ايالات متحده آمريكا حكومت ميكنند همينحاكمان هم سلطه و حاكميت يهوديها را بر آمريكا و بر انگلستان برخلاف اراده ملتهايشان بر آنها تحميل كردهاند؛ از آن پس نفوذ يهوديها در ديگر دولتها مانند فرانسه يك امر قطعي است، به نحوي كه اين يهوديها براي توسعه موقعيت و قدرت جهاني خود طراحي دو جنگ اروپايي?جهانی? را انجام دادند.
سرمايهداران يهودي بودند كه هيتلر را به قدرت رساندند و او را تا اوج قدرت حمايت كردند تا بتوانند ماجراي هولوكاست را به عنوان يك شايعه و يك كابوس در دل يهوديها بيندازند و اينها را از اروپاي مركزي به سوي فلسطين كوچ بدهند. آغاز انتقال سازمان يافته يهوديها از اروپاي مركزي به فلسطين، مربوط به زمان جنگ اول اروپايي?جهانی? است، ولي با به قدرت رساندن هيتلر و تحريك مردم آلمان عليه يهوديان به كمك خود صهيونيستها كه در دستگاه دولت نازي كاملاً نفوذ و بلكه سلطه داشتند، با شايعهپراكني در مورد احتمال وقوع خطر قتل عام و نابودي يهوديان به دست نازيها و ايجاد ترس و وحشت در دل يهوديان بيچاره زمينه تسريع در انتقال آنها به فلسطين را فراهم كردند.
اسناد موجود نشان ميدهد كه چگونه دولت هيتلر به آموزش يهوديان ساكن آلمان و اتريش ميپردازد براي اينكه اينها كارهاي فني و حرفهاي را كه براي بازسازي يك كشور جديد ضروري است را ياد بگيرند و بروند به فلسطين. دستورالعملهاي اداره پليس نازيها در شهرهاي مختلف آلمان الان در ?بنياد جهاني هولوكاست? به عنوان سند موجود است كه انتشار آنها در غرب مطلقاً ممنوع است.
البته وقتي صهيونيستهاي امريكا موضوع هولوكاست را بعد از شكلگيري دادگاه نورنبرگ مطرح كردند با وجودي كه همة قدرت و امكانات و اسناد را هم در اختيار داشتند تا آن را به عنوان يك واقعيت تثبيت كنند اما در همان دادگاه امريكايي ـ انگليسي نورنبرگ هم به طور جدي به آن پرداخته نشد. كساني هم كه به عنوان خبر و شايعه آن را مطرح كردند خود دادگاه به آن به عنوان يك موضوع قابل پرداخت نگاه نكرد، ولي زنداني كردن يهوديها، گرسنه گذاشتن آنان و جنايتهاي آلمانيها عليه شوروي و… همه و همه ثابت شد.
ولي صهيونيستها به محض اينكه آگاه شدند كه دادگاه نورنبرگ، سران نازي را محكوم كرده، بحث هولوكاست را مطرح كردند با تعداد عجيب كشتهشدگان و ابعاد افسانهاي ماجرا كه حتي چرچيل و روزولت و استالين هم به عنوان دشمنان هيتلر و پيروزمندان جنگ هرگز چنين ادعاهايي را تأييد نكردند.
وقتي صهيونيستها به كمك انگليس و امريكا دولتي دستنشانده را در آلمان بر سر كار آوردند و موضوع هولوكاست را مطرح كردند ميليونها نفر كه شاهد وقايع جنگ بودند، همگي با حيرت و تعجب موضوع را انكار كردند به همين خاطر صهيونيستها دولت دستنشانده آلمان را مجبور كردند تا قانوني وضع كند كه كسي جرأت طرح سؤال دربارة وقايع نگاري جنگ و ايجاد شبهه درباره هولوكاست را نداشته باشد. در حالي كه درباره هيچ موضوع ديگري در هيچ كجاي جهان مانند چنين قانوني، ممنوعيت پرسشگري وجود ندارد.
تاریخچه طرح هلوکاست؟
سال 1946 بعد از پايان جنگ بعضي از يهوديها در آمريكا آن را مطرح كردند در دادگاه نورنبرگ هيچ كس آن حرفها را جدي نگرفت، ولي بعد از شكلگيري اسرائيل و به خصوص پس از جنگ شش روزة اسرائيل با كشورهاي مسلمان در سال 1967 موضوع هولوكاست ناگهان به صورت يك اصل خدشه ناپذير تبليغات جهاني يهوديان درآمد.
عدم تکذیب وتأیید نابود کردن شش ملیون یهودی ازناحیه روزولت و چرچيل و استالين ؟
آنان كه پيروز جنگ بودند و ميخواستند آلمان را با همه هستياش در اختيار بگيرند، چرا از سخنان و اقدامات يك گروه افراطي كه چنين جلوه ميدهند كه آلمانيها شش ميليون يهودي را سوزانده و از بين بردهاند، جلوگيري كنند؟! انكار آن سودي برايشان نداشت، اما تأييد آن چون خلاف عقلانيت و واقعيت بود، هرگز توسط آنان انجام نگرفت.
ماجراي تبليغ شش ميليون كشته چیست
تبليغ ماجراي شش ميليون كشته ابتدايي نيست. پس از پايان جنگ؛ از سال 1946 يهوديان آمريكا مدعيالعموم شدند و آنها ابتداً بحث از كشتار سازمان يافته يهوديان كردند و اشاره خاصي هم به تعداد آنها نكردند. بعد از آن آمار و ارقام توليد كردند مثلاً گفتند، چون شش ميليون يهودي در اروپا بوده و از آنها اثري در دست نيست، پس اينها كشته شدهاند و بعدها ادعا كردند كه در آسشويتس كورههاي آدمسوزي بوده تا آخر ماجرا. اين بحث كورههاي آدمسوزي به بعد از شكلگيري اسرائيل برميگردد؛ يعني از دهه 50 به بعد، با اين آمار و ارقام كه فلان قدر كشته شدهاند، مطرح شد و از سال 1967 به ابزار تبليغاتي ثابت يهوديان در آمد.
حاصل دهها سال تلاش دانشمندان ازقبیل ?رويزيونيستها? همچون پروفسور ?فوريسون? و پروفسور ?روژه گارودي? ، ?ديويد اروين? و ?سايرين? ، بحثشان اين است كه آماري با چنين اعداد و ارقامي وجود ندارد. و اصلاً چنين جمعيتي از يهوديان در آنجا وجود نداشته است.
تأثیر نظریه آقاي احمدينژاد پیرامون موضوع هولوكاست ؟
پس از اظهارات آقاي احمدينژاد پیرامون موضوع هولوكاست صهيونيستها آمدند بسياري از اسناد و مدارك مربوط به پيش از جنگ را كه آمار و ارقام واقعي يهوديان را نشان ميداد كه مثلا چقدر يهودي در كجا و چگونه زندگي و فعاليت ميكردند را نابود كردند و از جمله جايي كه نابود شد و شايد ارزشمندترين اسناد جهان درباره اين موضوع بود كه همه سوزانده و نابود شد، روزنامه هشتاد سالة ?پراوادا? چاپ مسكو بود. ساختمان اين روزنامه در شب 21 بهمن سال 1384 آتش گرفت و تمام آرشيو شمارههاي تاريخي آن و عكسهايش سوخت و نابود شد و هيچ اثري هم از آن باقي نماند و هيچ كس و هيچ خبرگزاري در دنيا در حد وسعت اين جنايت تاريخي آن را منعكس نكرد و مورد پيگيري قرار نداد؛ يعني تقريبا يك ماه و نيم پس از آنكه آقاي احمدينژاد موضوع هولوكاست را مطرح كرد تمام غرب و همه مردم جهان (به خصوص مسيحيان غرب) ميتوانند با اين بازخواني پرونده هولوكاست دريابند كه وقتي اسرائيل به كمك آمريكا و انگليس ايجاد شد، كشورهاي آمريكا و انگليس تحت سلطه اسرائيل در آمدند يعني شكلگيري اسرائيل با دولتهاي آنان بوده، ولي الان همين گروه صهيونيستها كه اسرائيل را به كمك آمريكا و انگليس درست كردهاند، در خود اين كشورها و بر تمام غرب حاكم و صاحب قدرت شدهاند. ما ميبينيم سياستمداري مثل جيميكارتر كه تمام قدرت و ثروت آمريكا را به هنگام رياست جمهوري خود در اختيار اسرائيل قرار ميداد، بيست و پنج سال بعد، در حالي كه روزهاي پاياني عمرش را ميگذراند عليه اسرائيل و صهيونيستها موضعگيري ميكند! در حالي كه خوب ميداند با اين حرف خود، از صحنه تاريخ سياسي غرب پاك ميشود. اين حقيقت نشان ميدهد كه همين الان هم كينهاي مخفي در دل دولتمردان آمريكايي و انگليسي و ساير غربيها نسبت به يهود هست. ولي جرأت ابراز آن را ندارند. به اين شكل كه وقتي شما در پشت صحنه با اينها مذاكره ميكنيد، با شما همفكري ميكنند، ولي در انظار عمومي عليه هر كس كه بر ضد اسرائيل حرف بزند، جبهه ميگيرند.
در حال حاضر، افكار عمومي جهان سرشار از نفرت نسبت به صهيونيسم و يهود است. شما ميتوانيد نمونهاش را در كنفرانس جهاني ضدنژاد پرستي دوربان آفريقاي جنوبي كه دوازده هزار نفر از اعضاي سازمانهاي غيردولتي سراسر جهان در آن شركت كردند و از قضا تنها دو هفته پيش از 11 سپتامبر 2001 برگزار شد، ببينيد كه همه شركت كنندگان در يك بيانيه رسمي اعلام كردند كه اسرائيل و صهيونيسم، نژادپرست هستند؛ و بايد اين رژيم آپارتايد هم نابود شود و اسرائيل بايد از بين برود؛ وقتي اين حرف را زدند، رئيسجمهور اسرائيل گفت كه اينها از تهران خط گرفتهاند و نخستوزير و وزير خارجه اسرائيل هم اذعان كرد كه نفوذ و انديشه جمهوري اسلامي آن كنفرانس را هدايت كرده است.
در آن زمان نمايندگان سه دولت آمريكا، انگليس و اسرائيل به حالت قهر اين كنفرانس را ترك كردند. وقتي كنفرانس تمام شد و ديدند كه تمامي افكار عمومي جهان، عليه صهيونيسم بسيج شده و به حمايت از جريان مقابل صهيونيسم برخاسته، هنوز شركتكنندگان در اين كنفرانس به كشورهاي خودشان بازنگشته بودند كه برج هاي دوقلوي تجارت جهاني در نيويورك منفجر شدند و جهت را كاملاً تغيير دادند.
در حالي كه در اين كنفرانس افكار بشريت عليه صهيونيسم را نشان داد، با اين اقدام ورق برگشت و مسيحيت در برابر مسلمانان قرار گرفت و اسرائيل و صهيونيسم از تيررس افكار عمومي در حاشيه امن قرار گرفت. شرايط اين كنفرانس واقعا بسيار عجيب و مهم بود و به نظر می رسد علت العلل حادثه 11 سپتامبر 2001 بوده است. با وقوع اين حادثه پرونده تصميمات كنفرانس دوربان بسته شد و ديگر هيچ خبر و نشاني از آن نيست.
وضعيت افكار عمومي جهان دركنفرانس دوربان را در نظر بگيريد تا متوجه ضرورت وقوع حادثه 11 سپتامبر براي اسرائيل بشويد تا بعد ببينيد كه چرا بعد از سخنان سال گذشته آقاي احمدينژاد و سپس پيشنهاد بازخواني پرونده هولوكاست، آرشيو هشتاد ساله پراودا آتش ميگيرد و نابود ميشود تا تمامي اسناد ماجراي جنگ دوم و هولوكاست نابود شود و از دسترسي محققان كميته حقيقتياب در آينده براي هميشه دور شود.
بحث ما اين است كه ظاهراً هولوكاست به ما ارتباطي ندارد و حوادثي كه در آمريكا و شوروي و اروپا و جاهاي ديگر اتفاق افتاد، هم به ما ارتباطي ندارند، اما در وراي ظاهر اين قضايا تمامي نتايج جنگ دوم غربيها و عوارض ادعاي هولوكاست، بر تمام جهان و حتي بر ما امروزه حكومت ميكند. اينكه امروز پس از 27 سال كه از انقلاب اسلامي ميگذرد، مجبوريم حق وتو را بپذيريم، در چهارچوب شوراي امنيتي كه صهيونيستها پس از جنگ دوم اروپايي ?جهانی?شكل دادند و انگليس و آمريكا به عنوان پيروزمندان جنگ اروپا بر سرنوشت جهان حاكم شدند، زندگي كنيم. اينها از عوارض هولوكاست و ادعايي است كه هيچ ارتباطي به ما نداشته، ولي الان ما مجبوريم اسرائيل را در قلب جهان اسلام تحمل كنيم كه كانون فتنه، جنگ و جنايت عليه مسلمانها شده و امنيت و پيشرفت كشورهاي مسلمان را كاملا مختل كرده و آنان را به جان هم مياندازد، همه اينها از عوارض ادعاي هولوكاست است.